بیا!!!

میترسم بمیرم و نتوانم تو را در آغوش بگیرم


نگذار که با حسرت یک لحظه گرفتن دستهایت بمیرم.


میترسم بمیرم و نتوانم به تو ثابت کنم که عاشقت هستم ،


میترسم روزی بیایی و بگویی که من لایقت نیستم.


مرا در حسرت عشقت نگذار ، بگذار تا زنده ام تو را حس کنم ،


تو را در آغوش بگیرم و نوازش کنم.

میترسم بمیرم و نتوانم لبهایت را ببوسم ، نمیخواهم در حسرت طعم شیرین لبهایت بسوزم.


دنیا بی وفاست ، می ترسم این دنیای بی وفا مرا از تو بگیرد، میترسم همین روزها قلبم آرام بمیرد.


بگذار در این دو روز دنیا به اندازه ی یک دنیا نگاهت کنم ، بگذار به اندازه ی یک عمر تو را در آغوش بگیرم

و با تو درد دل کنم.


میترسم همین لحظه ، همین فردا ، همین روزها لحظه ی مرگم فرا رسد.


یک مرگ پر از حسرت ، یک مرگ پر از آرزو و امید.


تنها حسرت و آرزوی من در آن لحظه تویی و حضورت در کنارم است.


تنها حسرت من در آن لحظه نگاه به چشمهای زیباست است.


در این دو روز دنیا بیا در کنارم ، از عشق بگو برایم ، گرچه سیر نمیشوم از لحظه های با تو بودن، اما

هیچگاه نمیمانم در حسرت عشقت.

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...