مرد غریب ؟

اندک اندک بعد جنگ دلها گرفت
باگناه کردن صفا از ما گرفت

اندک اندک کوچه ها بی نور شد
از اسامی شهیدان دور شد

اندک اندک جنگ نرم آغاز شد
با گنه ، درهای شهوت باز شد

اندک اندک بی حجابی باب شد
چادری شاگرد و بانوی فشن ارباب شد

 

چادری ها در مثل اُمّل شدند
موفشن ها در عوض چون گل شدند

اندک اندک اغتشاشی شد به پا
بی بصیرت ها شدند در آن رها

اندک اندک سینه ها شد تنگ تنگ
فتنه گرهامان شدند مردان جنگ

اندک اندک دشمنان رذل و پست
روز عاشورا شدند چون گرگ، مست

روز عاشورا بجای هروله
دیده ام هر مرد و زن در هلهله

کو کجاست عمار آن مرد غریب ؟
تا نگوید أین عمار آن حبیب...

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...