دلتنگ که می شوی

دلتنگ که می شوی
هرکاری از دستِ بی چاره ات بر می آید
مثلا
گوشی را برمیداری
یک پیامِ کوتاه
یک تک زنگ
یک
- من هنوز هم اینجا دلم آنجاییست که تو هستی -
دلتنگ که می شوی
فال می گیری
چشمانت را می بندی
می گویی :

- می شود بگویی او دلش تنگ هست یا نه ؟ -
و حافظ هم که انگار دلش به حالِ بی قراریت سوخته است می گوید :
- یوسفِ گمگشته باز آید به کنعان غم مخور -
و همانجاست که می باری و در دل می گویی
یوسفِ من اصلا گم نشده حافظ جان
یوسفِ من جایی حوالیِ همین نزدیکی ها
مرا گم کرده
دلتنگ که می شوی
می فهمی
همه ی این روزها که با خودت گفتی
- یادم تو را فراموش -
بیشتر معنایش برایت این بوده
- یادم خودم را فراموش
یادم احساسم را فراموش
یادم دلم را فراموش -
بی آنکه بدانی این ها فراموش نمی شوند
ساکت می شوند
آرام می گیرند
آتش می زنند ...

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...