دلم بهانه ات را کرده


من همین قدر که
با حال و هوایت
گه گاه

برگی از
باغچهء شعر بچینم
کافی ست

فکر کردن به تو یعنی
غزلی شور انگیز

که همین شوق مرا
خوبترینم
کافی ست
خوب ترینم. دلم برای سرانگشتان تو تنگ میشود..قلبم درون سینه به دیوار میزند. خودش را تب کرده ام برای چشمهات..عمرم.. من با تو تنها نیستم..هیچوقت.. فقط دلم بهانه ات را کرده ان هم خیلی بددددد...

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...