بریده ام !
این روزها ، تلخم دست برداشتهام از توجهِ بی وقفه به حضور آدم ها پرهیز میکنم از ثبتِ وجودهایی که ماندگاری ندارند… این روزها ، تلخ تر از همیشه از همه ی آدمها بریده ام !
این روزها ، تلخم دست برداشتهام از توجهِ بی وقفه به حضور آدم ها پرهیز میکنم از ثبتِ وجودهایی که ماندگاری ندارند… این روزها ، تلخ تر از همیشه از همه ی آدمها بریده ام !
لعنت به این روزها ! این روزها که اسم دارند ، شماره دارند ، تعطیلی دارند ، هفته و ماه و سال دارند اما افسوس که روح ند...
خــستــہ امـ … از صبورے خــستـــہ ام … از فــَریــــادهایے که در گـــلویـــم خفـہ مانـد … از اشـــــــک هایــی که قـاه قـاه خنــــده شـב … و از حــــرف هایے که زنـــده بہ گـــور گــَشت در گــورستاטּِ دلـــــم آســــاטּ نیست در پــَس خـــنـده هاے مصــنو...
زنـدگــی انـگــار تـمــام ِ صـبــرش را بـخـشـیـده اسـت بـه مـن ! هـرچــه مـن صـبــوری میکـنـم او بــا بـی صـبـری ِ تـمــام هـول میزنــد بـــرای ضـربــه بـعــد … ! کـمـی خـسـتــگـی در کــن ، لـعـنـتـــی … خـیــالـت راحـت ! خـسـتـگــی ِ مــن بـه ایـن زود...
خدا را چه دیدی شاید دوام آوردم ! هر تمام شدنی که مرگ نیست !؟ گاهی میتوان کنارِ یک پنجره سیگار به دست و منتظر “پو...
دلــ ــم، یک بـ ـغـ ــل شعــ ــر می خواهد یک مشت آغــ ــوش آبـ ـی آستانت.. بـ ــ ــاران بـ ـبـ ــارد، لبـخنــ ـد بــزنــ ـی.. نــ ــفــــ ــس بکشم زیــر چــتــ ـر تــــ ...
من از میان همهمه دروغین شعبده بازان می آیم اما درونم... زخمی از احساسات پاک تلخک هاست ! من از آن عروسکی که درونش شکل یک آدم است، می ترسم...! پنجره را وا می کنم چقدر بیرون من ابریست... دست های خالی ام را باز می کنم و من چقدر فقیرم. می کوبم تمام احساسم ر...
روزنامــه می خـرم ، هــــر روز در پــی نامـــــــــت میــان صفحــۀ ترحیـــــم.. گفتـه بــودی “بــی تـــــو مـی میــــــــرم” !!
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.