مامان پـر

وقتی به جای کلاغ در آن بازی کودکانه، گفتم: مامان پـر،

خندیدی و گفتی: «من که پر ندارم»

بزرگتر که شدم فهمیدم، تو هم پر داشتی ...

اما مادرم را هیچ وقت ندیدم که پرواز کند؛

زیرا به پایش؛

من را بسته بود؛

پدرم را؛

و همه ی زندگیش را ...

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...