خوش آمدید! آخرین مطالب وبسایت:

خاک سرد

خاک سرد

شنیــده بودم که خاک سرد است ایـــن روزها اما انــــــــــــــــــــــگار آنقـــدر هوا ســـرد است که زنــده زنــده فراموش می کنیــم یکدیگـ...

مرد غریب ؟

مرد غریب ؟

اندک اندک بعد جنگ دلها گرفت باگناه کردن صفا از ما گرفت اندک اندک کوچه ها بی نور شد از اسامی شهیدان دور شد اندک اندک جنگ نرم آغاز شد با گنه ، درهای شهوت باز شد اندک اندک بی حجابی باب شد چادری شاگرد و بانوی فشن اربا...

خدایا

خدایا

                  خدایا                   برای داشتن عشقم با قسمتت میجنگم پس خط ونشان جهنمت را به رخم نڪش! ڪه جهنم تر از نبودنش را سراغ ندارم........!

تکلیف زندگی

تکلیف زندگی

چــــقـدر "سنـــگـیـن " اســتــــ !                                 تـکلـــیـف ِ زنـــــدگــی ،                                                        بـــی تـــــو . . . !!

رفیق

رفیق

آدم باس یه رفیق داشته باشه ، شبای امتحان بزنگه بهش بگه : چند صفحه خوندی؟ اونم بگه :چیووووو؟؟؟؟ تا یه کم دلش گرم شه!

دختر کوچولوی ملوس

دختر کوچولوی ملوس

دختر کوچولوی ملوس دو تا سیب در دو دست داشت. در این موقع مادرش وارد اطاق شد. چشمش به دو دست او افتاد. گفت، "یکی از سیباتو به من میدی؟" دخترک نگاهی خیره به مادرش انداخت و نگاهی به این سیب و سپس آن سیب. اندکی اندیشید. سپس یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن...

خدایا..!

خدایا..!

خدایا..! قسم به لحظه ای که دلم را می شکنند و جز تو مرهمی نیست قسم به لحظه ای که مرا می فروشند و جز تو خریداری نیست..! قسم به لحظه ای که تنهایم می گذارند و جز تو همراهی نیست..! قسم به لحظه ای که دوستم ندارند وعاشقی جز تو نیست..! من دوستت دارم بار الهی م...

لیاقــــت

لیاقــــت

بایــــد بــــه بعضــــی پســــرا گفــــت : آهــــای پســــر ... حواســــت باشــــه ...! ایــــن دختــــری کــــه بــــه تــــو دل داده , خیلی هــــا در " آرزوی نیــــم نگاهــــش " هستنــــد ... لیاقــــت داشتــــه بــــاش .............

لـــبـــخـــنـــد بــزن

لـــبـــخـــنـــد بــزن

گاهی وقتـا فرامـوش کن کجـایی ؛ به کجـا رسـیدی ؛ و به کجـا نرسـیدی ... گـاهی وقتـا فـقـط زنـدگـی کـن ..... یاد قولهایی کـه به خودت دادی نبـاش ... یه وقتایی شرمنده خودت نبـاش  «تقصیر تو نیست تو تلاشتو کردی امــــــا نشـــد » یه وقتایی جواب خودتو نده ... ...

مادر

مادر

صرف شام با زنی دیگر -یکی از بهترین متن های که خواندم - روزی همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. او گفت که مرا دوست دارد ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد. آن زن مادرم بود که چندین سال...

اگه یه

اگه یه

  این متن خیلی قشنگه و جای فکر داره... اگه یه نفر ازت پرسید چقد دوسم داری ؟ نگو بی نهایت ! بگو اندازه ای که هستی. . اگه پرسید تا کی دوسم داری ؟ نگو تا ابد ! بگو تا وقتی هستی. . اگه پرسید چقد بهم اعتماد داری ؟ نگو اندازه چشام ! بگو به اندازه ای که بهم ا...